سایمانسایمان، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

عشق مامان وبابا

دلتنگی مادرانه

سلام ...عزیزترینم ...عشق مامان ...وجودم .....مهربان ترین مهربانها...... دیگه کاملا حرکت هاتو احساس می کنم ...بعضی وقتها باهات حرف می زنم ..می دونم که داری گوش می دی ....زیبای من ...بی صبرانه منتظر دیدار هستم ....دلتنگتم نازنینم ... بعضی وقتها به این فکر می کنم الان داری چه کار می کنی؟ جات خوبه ؟نکنه مامانی کاری انجام بده که اذیت بشی....پ وجودت مثل قطره های باران  وجود مامان الهام رو آروم می کنه ......تو دلیل بودن و زندگی من هستی و خواهی بود........ مامانم تقریبا وسایل های اتاقت رو تکمیل کردیم .....اینها همش بخاطر لطف بابابزرگ هست ....امیدوارم یه روزی بتونیم جبران کنیم ... دایی جون صالح دیشب احوالت رو می پرسید ...همیشه ...
5 مرداد 1393

وسایل عزیزترینم....

سلام ماه من ...شیرین تر از وجودم ...دلمون خیلی واست تنگ شده ..نازنینم نمی دونم الان در چه حالی ولی تمام لحظه ها به یادت هستم و برای آرامشت  دعا می کنم و سلامتی و شادابی ات رو از خدای مهربون و بزرگم  می خواهم.... جان جانان من ...آرامش وجودم هفته قبل من و بابا جون رفتیم یه سری وسایل هایی رو که لازم داشتی رو واست خریدیم ...لذتش با هیچ چیزی تو دنیا قابل وصف نیست .....عزیزترینم ...وسایل حمام ...بهداشتی و سرویس خواب و لباس واست خریدیم ...خیلی نازن ...تصور اینکه اون هارو به تن کنی و تو بغلمون باشی خیلی قشنگه ...مامانی من ..بابا جون همش  می گفت رنگ شاد و خوشگت واسه عزیزمون بخریم ................خدایا شکرت و سپاس فراوان به خاطر این ...
17 تير 1393

خاله جون مونا

بازم سلام مامانی من ...فدات بشم میدونم که حتما خبر داری مامان الهام یه دوست خیلی خیلی خیلی خوب داره که در واقع اجی مامانی هست....خاله جون مونا ...که مطمئن هستم عاشقش میشی و همیشه دلتنگش هستی مثل مامانی .... این روزا مامان الهام منتظر اومدن خاله جون از مالزی هست که خیلی دل تنگش شده /....یک سالی هست که ندیدیمش .....خاله جونت خیلی خیلی خیلی مهربونه و با شنیدن اومدن تو توی زندگی مون خیلی خوشحال شد....................... تو هم دعا کن خاله جون مونا به سلامت برسه پیش مون................ دوست دارم و اون دست وپاها کوچولوت رو می بوسم. ...
4 تير 1393

ماششین کادیلاک قدیمی

سام وجود مامان .... اولین اسباب باز یکه واست خریدیم یه ماشین کادیلاک قدیمی کوچیکه ...مامان گلم هر روز من وبابا با دیدن اون ماشین قربون صدقت می ریم ...و این تصویر رو که تو داری باهاش بازی می کنی رو  تو ذهن مون میاریم .......فدات بشم یه ببعی و هاپو کوچولو هم واست گرفتیم که بابا جون همش کوکش می کنه و به یادت کلی ذوق می کنیم ..................
4 تير 1393

دنیای مامان وبابا

سلام عشق مامان وبابا امیدوارم خوب و شاد باشی...عزیزترینم دلمون واست خیلی تنگ شده ....جان مامان همه لحظه ها به یادت هستم ... تکون هات رو می بینم و احساس مس کنم ...نازنین ترینم وقتی صبح ها مشغول کار هستم ....هیچ حرکتی نداری ...نمی دونم خوابی یا هوای مامان الهام رو داری.....ستاره زندگی من ...ماه من ...بهترین برای مامان و بابا بی صبرانه منتظر اومدنت هستیم ...دیگه باید واسه خریدن وسایل هات  دست به کار بشیم ....دوست دارم به اندازه قلب مهربون و پاکتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت   ...
4 تير 1393

پسر نازم

سلااااااااااااااااااااااااااااااااام ...عزیز دل مامان ....خوبی..فدات بشم دیروز دوباره صدای قلب نازنینت  رو شنیدم ....آقای دکتر گفتن : نی نی تون خیلی زبله ...گفت از مامانش که زبل تر حتما قربون این همه زبلیت مامان جان ...عشق بی انتهای تو  تمام وجودم رو گرفته ....مهربان تر از همه آدم های دنیا برای مامان ....تو برای ما خیلی عزیزی ...شیرینی وجود تو قابل وصف با چیز دیگه ای تو این دنیا نیست.....عشقم ...وجودم ...نفسم ...محبوبم ....از خدا بخاطر وجود پاکت تو زندگی مون سپاسگذارم.....دوست داریم زودتر بیای پیشمون ...................از  نزدیک ببوسمت ....ببویمت...... ...
27 خرداد 1393

اتنخاب اسم

سلام ...مامانی ...مهربانم ...بزرگ مرد من ...عشق بی انتها امروز 5شنبه روز تعطیله من و بابایی داریم واسه اسم تو نازنین با هم مشورت می کنیم تا بتونیم قشنگ ترین و زیباترین اسم رو که لیاقتش رو داری انتخاب کنیم ---تصمیم اول ما اینه که اسمت ترکی باشه --بعد اسمی باشه که با فامیل قشنگت متناسب باشه ....از همه مهمتر با معنی باشه .............دوست داریم ..امید و شادی زندگی مامان وبابا
15 خرداد 1393